انشا نثر ادبی درباره زمستان درس دوم – صفحه 38 نگارش دوازدهم
انشا نثر ادبی درباره زمستان درس دوم – نگارش پایه دوازدهم
انشا درباره زمستان درس دوم نگارش دوازدهم
رسانه تفریحی سنتر در این مطلب به انشا صفحه 38 کتاب نگارش پایه دوازدهم پرداخته است و در ادامه چند نمونه پاسخ برای شما دانش آموزان عزیز آماده کرده است ….
[به نام خدایی که در قلب ماهی ها نبض دارد]
پاییز کمکم بار و بندیلش را میبست و نوبت به پادشاه فصلها زمستان می رسید.
فصل زمستان آغاز فصل نوست ،فصلی که روی پشت بام های خانه ها برف می نشیند ؛رودخانه ها از شدت سرما یخ می بندند و درختان به خواب زمستانی فرو می روند.
در این فصل سنگ ها از شدت سرما به خود می لرزند و می شکنند آسمان تیره و تار از برکت وجود فصل زمستان سفیدپوش میشود، دانه های برف مانند قطرات اشکی که از چشم ابر می بارند به زمین می ریزند گویی زمین از دانه های برف فرش شده است
در نظر من عاشقانه ترین فصل، فصل زمستان است. زمستان با لباس سفید اش حسابی دلبری می کند گویی منتظر دامادی است که بیاید و با سرسبزی او را سفید بخت کند.
زمستان با تمام سردی و بی رنگی اش مهربان است برف بازی های کودکانه و خنده های نشاط آور موهبتی است که یادآور جریان زندگی است خورشید با حسادت از پشت کوهها با نگاهی برزخی بیرون می آید می تابد و می سوزاند و می سوزاند و می سوزاند…
به راستی که زمستان زیباست؛ فصل زمستان تابلوی از تجلی و زیبایی خدای یکتاست بیایید از این اثر هنری به خوبی استفاده کنیم.
نویسنده :فاطمه دریانوش
انشاء ادبی درباره زمستان درس دوم پایه دوازدهم
انشا دیگر درباره زمستان
عروس زمستان
ننه سرما موهای سفیدش را باز کرد پیراهن گل دارش را پوشید. غنچه های رز و برگ های خشکیده درختان در پایین لباسش چشم ها را خیره می کرد. دامن سفید حریر خود را پوشیده بود عینک چوبی اش را به چشم زده و گیوه های یاقوتی اش را به پا داشت. در حالی که یک سبد چوبی پر از دانه های مرواریدی برف در دست داشت خود را آماده آمدن می کرد.
پرندگان زمستانی هم سرود پرشوری برای آمدن او تدارک دیده بودند. همزمان با آهنگ دلنشین آنان، ننه سرما از راه رسید. می آمد و می آمد و از سبد چوبیش مرواریدهای برف را مثل نقل و نبات بر تن کوه ها و زمین می ریخت .
بادصبا هم خبر شد. او نیز باید در این جشن زمستانی شرکت می داشت. وزید و وزید و با وزشش درختان را برای خوشامدگویی به ننه سرما بیدار کرد. درخت های بید هل هله کنان شادی میکردند. غنچه ها کلاه های سفید پشمالوی خود را بر سر کردند و زمین با لباس سفید خود دلربایی می کرد. همه منتظر دیدن ننه سرما بودند. ننه سرما از دور چهره نمایی می کرد.
ابرهای پشمالو را از دل اسمان برداشت و یک طرف آسمان چید و از خورشید خانم خواست که نور طلاییش را مستقیم روی لباسش نیندازد و پشت ابرها قایم بشود. آخر او می خواست زیباییش را هر چه بیشتر به رخ همه بکشد.
صدای آواز قناری ها بلندتر شد. ننه سرما از خوشحالی گریه میکرد. ابرها هم از دیدن او همزمان می گریستند.
آری عروس زمستان با همه زیبایی هایش آمده بود.
نویسنده: مهدیه باقری
دوازدهمی ها شاید این مطالب به دردتان بخورد – اینجا کلیک کنید
بسیار مفید و عالی حال کردم خسته نباشید ….
بیشتری بنویسین لطفا
عالی از سایت عالیتون
بازم درمورد این موضع مطلب بزارین
دمتون گرم عالی بود
خیلی ممنون که بازم به دادم رسیدید.
so nice
از زحماتتون ممنون👌🏻
خیلی ممنون🌹
عالییه دمتون گرم
من یکی از کاربران دائمی سایت شما هستم
مررسی عالی بود دمت گرم
محتوا خوبی بود
با سلام ان شا الله موفّق و پیروز باشید سپاس از زحمات شما و سایت بسیار خوبتان که راه گشا است
بسیار و کاربردی بود سپاس فراوان
به نظر من خوبه
خیلی عالی بود
عالیه دست شما درد نکند👏
چرا اینقد زیاد؟
بسیار عالی بود. با سپاس فراوان..
مطلب به درد بخوری بود
خیلی خوبه ممنون از لطف بی دریغتون
خیلی خوب بود
این مطلب حرف نداشت
عاااااااااااالی بود
تشکر خیلی عالی بهتر از این نمیشه
خوبه
عالی بود ممنون از زحمت کشان
خوب بود ممنون ❤❤
بدک نبود خوب بود
مطلبتون بسیار مفید بود
شما کانال تلگرام هم دارین؟
بسیار عالی بودند.
خوب و قشنگ بودن
فقط میتونم بگم عالی ممنون از tafrihicenter
سپاس 🌹🍃
سلام.خدا قوت.خیلی عالی بود.من که خیلی استفاده کردم.دستتئن درد نکنه
عالی است وامیدوارم بهتر شود
این موضوع یکی از موضوعات موردعلاقه منه
احسنت عالی بود
دمتون گرم عالی بود خدا ازتون راضی باشه
کانال تلگرامی هم دارید ؟
فوق العاده س براتون آرزوی سلامت شادی دارم
بازم به دادمون رسیدید ممنون دوستون داریم❤
دستتان درد نکند. تبارک الله
ممنون ….واقعا سایت کاملی رو ایجاد کردین … 🌷🌷🌷
مرسیییییی
شادکام و سلامت باشید
واقعا ارزش وقت گذاشتن داشت
مطالب بی نظیر بود
مطلب خوبی بود
ممنون خسته نباشید
میتونیم توی سایت شما مطلب بنویسیم؟
عالی بود خیلی خوبن ممنون از همه کسانی که زحمت کشیدن