انشا صفحه ۹۲ نگارش هشتم (انشا درباره از نگاه خوشه های نمودار)
انشا درباره از نگاه خوشه های نمودار (صفحه 92 نگارش پایه هشتم)
انشا با موضوع درمورد پروانه ای هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید
پایه هشتم – درس هشتم – صفحه ی ۹۲ – پروانه ای هستید که در تاریکی شب
انشا صفحه ۹۲ نگارش هشتم
رسانه تفریحی سنتر در این مطلب به انشا صفحه 92 کتاب نگارش پایه هشتم – درس هشتم پرداخته است و در ادامه چند نمونه انشا با موضوع (کتاب از نگاه نویسنده خواننده کتابدار کتابفروش ناشر تصویر گر حروف چین ویراستار یکی از خوشه های نمودار زیر را انتخاب کنید و از نگاه او متنی درباره کتاب بنویسید) برای شما دانش آموزان عزیز آماده کرده است ….
انشا کتاب از نگاه یک ناشر نگارش هشتم صفحه 92
مقدمه
بنام خداوندی که به قلم سوگند خورد در جامعه ما مشاغلی وجود دار که بعضی با بعضی دیگر در ارتباط هستند و با ید این مشاغل همیشه دعا گوی دیگران باشند تا کارانها هم وجود داشته باشد و به بوته فراموشی سپرده نشود .
بدنه
یکی از این مشاغل شریف ناشر بودن است وکسی که ناشر است معمولا یک انتشاراتی دارد که کارش را در انجا انجام میدهد. وقتی نویسنده کتابش را نوشت دنبال یک ناشر میگردد تا آ ن را برایش چاپ کند .
کتاب از دیدگاه یک ناشر باید قطور باشد چون بعضی از ناشران صفحه ای حساب میکنند و بعضی دیگر پول نشر را کتابی حساب می کنند .
یک ناشر همیشه دوست دارد که قیمت کاغذ ارزان باشد تا بتواند کتاب بیشتری را چاپ کند و دستمزد بیشتری بگیرد . یک ناشر دوست دارد که افراد جامعه با سواد باشند وهمه دوست دارد کتاب و تعداد نویسندگان هم زیاد باشد تا سفارش نشر بیشتری را یگیرد ،مدینه فاضله یک ناشر همیشه پر از کتاب است ، کتابهای رنگارنگ که ممکن است رمان باشد یا علمی باشد یا کتاب تاریخی ، برای ناشر فرقی نمی کند مهم کتاب بودن است که باید چاپ شود وبه دست مخاطبش برسد.
یک ناشر ممکن است خودش کتابی را که منتشر کرده است هیچوقت نخواند ولی یک شعار را همیشه سر لوحه کارش قرار می دهد و آن اینکه کتاب و کتابخوان وکتابخوانی را بسیار دوست دارد .
نتیجه گیری
با امید آنکه هر ایرانی حداقل در یک ماه یک کتاب بخواند تا هم ناشران خوشحال شوند وهم نویسندگان وهم شما خوانندگان عزیز.
انشا کتاب دیدگاه کتابفروش نگارش صفحه 92 هشتم
مقدمه
من یک کتاب فروش هستم… از ابتدا عاشق کتاب و مطالعه بودم و معتقد بودم که با کتاب خواندن میشود تمام مشکلات را حل کرد…
بدنه
مثلا میگفتم با کتاب خواندن میشود فهمید
وقتی کسی که دوستش داریم قهر است باید چه کنیم؟یا اصلا چگونه عاشق شویم؟
یا چگونه عاشقی کنیم؟
چگونه عشق بورزیم؟
با کتاب خواندن میشود درد را فهمید
میشود در عین فقیر بودن ثروتمند بود
و در عین مریض بودن سرحال…
با کتاب خواندن میشود دنیا را حس کرد…
میشود آواز طبیعت را شنید
و حرف های ابر را فهمید با شقایق هم صحبت شد….
با کتاب خواندن میشود زندگی کرد…
میشود از شکست تجربه گرفت
و از پیروزی پند…
میشود خستگی را از تن بیرون راند و عطر
و طراوت زندگی را به تمااااام
سلول های
بنیادی داد
تا آغازی دوباره سر دهند…
از دید من کتاب یک دوست است…
دوستی که خیانت نمیکند
ترکت نمیکند….
نتیجه گیری
از دید من کتاب از هر انسانی انسان تر است…
زیرا که دروغ نمیگوید
حسودی نمیکند و هر آنچه را که میداند را با تو درمیان میگذارد
از دید من میشود عاشق کتاب شد
و عاشقی را با او تجربه کرد
انشا درباره کتاب از نگاه نویسنده
مقدمه
بنام خداوند خالق قلم قلم در دست میگیرم وبر قلب کاغذ میفشارم .. در دنیای امروزی ما مشاغل مختلفی وجود دارد که هر یک طرفداران مخصوص به خود را دارد مشاغلی مانند نویسندگی ، پزشکی ، معلمی ،مهندسی و…
بدنه
من یک نویسنده هستم ، همیشه وقتی می خواهم شروع کنم به نوشتن کنم در بالای صفحه مینویسم به نام نامی نامها که نامش خوشترین نام است وبعد بقیه متن را مینویسم تا در آ خر به کتابی تبدیل شود .
به نظر من کتاب یعنی دفترچه ای مملواز افکار نویسنده اش ، کلماتی که در کنار یکدیگر به مهمانی کتاب شدن دعوت میشوندو در این مهمانی هریک نقشی راایفا می کنند و به مهمانی معنا می دهند .
کتاب یعنی افکاری که همراه عشق از روح نویسنده اش بر قلب کاغذ جاری می شودو گاهی آنقدر این عشق عمیق است که خواننده را مجذوب خود میکند وتا ان را به پایان نرساند دست از کتاب بر نمیدارد .
گاهی حین نوشتن چشمانم را می بندم و اجازه می دهم کلمات بدون دخالت من خود در دنیای کوچکشان جایگاهشان را بیابند و آنچه می خواهند را بسازند ، کتابی بسازند که بتوانند یاری مهربان برای انسانها باشند .
کتاب مجموعه ای از حرفهایی است که شاید هرگز شنیده و دیده نشود.
کتاب یعنی رفیقی که برایش فرقی نمی کند که تو فقیری یا ثروتمند ، پیری یا جوان خوش چهره هستی یا نه ،در هر شرایطی که قرار داشته باشی در کنار تو خواهد ماند تا زمانی که طالبش باشی
کتاب بهترین همدم تو خواهد بود چه زمانی که آن را می نویسی ، چه زمانی که آن را میخوانی و چه زمانی که به آن اهمیت نمی دهی .
کتاب رفیقی است که بدون هیچ چشم داشتی بر علم وکمالات تو می افزاید .کتاب فقط از تو یک چیز میخواهد اینکه اندکی از دنیای مجازی فاصله بگیری و به کلماتی که گاهی بالبخند ، گاهی با اشک وبغض نوشته شده است جان بسپاری و ر هسپار رویا شوی واین در برابر زحمات نویسنده و یا ر گرانقدرت یعنی کتاب خواسته چندان بزرگی نیست .
نتیجه گیری
به امید روزی که همه انسانها یاد بگیرند لمس صفحات درختی کتابرا وهمنشینی با این یار مهربان را.
**********
صفحه بعد :
بازنویسی حکایت نگاری صفحه 95 نگارش هشتم (به روزگار انوشیروان…)
عالیه دست شما درد نکند👏
چقد خوبین شما
ممنون کامل بود
سایتوتن عالییییییییییی هستش واقعا🙏🙏👌👌👏👏
بسیار عالی است متشکرم
فقط میتونم بگم عالی ممنون از tafrihicenter
عالی وبی نظیرکامل جامع
بیشتری بنویسین لطفا
بي شك بهترينين❤️❤️
محتوا خوبی بود
مطالب خوبی به نظر میان سپاس
بدک نبود خوب بود
این مطلب حرف نداشت
شما کانال تلگرام هم دارین؟
مرسی از شما دوستان
اکانت اینستا هم دارید؟
دمت گرم همه چی داشتی
مطالب واقعا مفیدن مرسی که هستین
عالییه دمتون گرم
خوبه
موفق باشید.
خیلی خوب بود . ممنون از سایتتون
عاااااااااااااااااااااالی
سلام.خدا قوت.خیلی عالی بود.من که خیلی استفاده کردم.دستتئن درد نکنه
ایول بهتون:) خیلی خوب بود
اجرکم عندالله,شکرأ کثیرا.
خوب و قشنگ بودن
مررسی عالی بود دمت گرم
درود بر شما عالی است
شما پیج اینستا هم دارین؟
سلام عالی بود
عالی بود دستتون درد نکنه
فوق العاده هستید سپاس بیکران
به نظر من خوبه
خیلی ممنون🌹
از زحماتتون ممنون👌🏻
مرسی🌺🌺
خیلی ممنون از سایت خوبتون😍😍🙏🏻
چرا اینقد زیاد؟
خسته نباشین
مرسی از لطفا شما زحمت کشیدن
ممنون عالی بود …
چه مطلب خوبی
بازم درمورد این موضع مطلب بزارین
خیلی ممنون که بازم به دادم رسیدید.
عاااااااااااالی بود
حساب توییتری هم دارید؟
بله درسته مال سال های قبله
ولی شانس خوب من معلم گفته چون زیاد در مورد تامین اجتماعی نمیدکتیو همین موضوع کتاب و داده …ممنونم🌸🌹
اره واقعا
همینطوره
به دردم نخورد چون کتاب ما به روز شده و این مطالب نال سالهای پیش بی زحمت درستش کنین😐😒
آره کتاب ها به روز شده و ای مطالب مال کتاب های سال قبله درستش کنین 🙋🙅🤷✍️
دادا به خدا کتاب انقد جا نزاشته اینو بنویسیم